فصل هجرت به فرانسه با ورود هواپیمای جمبوجت عراقی حامل امام (ره) و همراهان پس از توقف کوتاهی در ژنو در فرودگاه اورلی پاریس شروع میشود. رویدادهای سال1357، حکومت پهلوی را به این نتیجه رسانده بود که پیوند امام و امت ناگسستنی است و دولتهای نظامی نمیتوانند گسستی در آن ایجاد کنند. از اینرو مشی سرکوبگرانه خود را با روی آوردن به فعالیتهای سیاسی تغییر داد؛ این فعالیتها جدایی امام و امت را دنبال میکرد.
اقدام دولت کویت در عدمپذیرش امام (ره) در حالی صورت گرفت که امیر کویت شخصاً دستور جلوگیری از ورود ایشان را به کویت صادر کرده بود. دلیل این مسئله نیز جدایی و دوری امام (ره) از جغرافیای نفوذ کشور و قطع ارتباط ایشان با مردم بود. ورود امام به فرانسه اشتباه محاسبه رژیم پهلوی در برآورد این امر بود؛ چرا که بهرغم مسافت چهار هزار کیلومتری بین ایران و فرانسه امام خمینی(ره) با استفاده از تلفنی که در نوفللوشاتو در اختیار داشت، بهطور منظم با تهران در ارتباط بود.
البته این تنها تحلیل حکومت نبود؛ سفیر انگلیس در تهران نیز در دیداری به ارتشبد قرهباغی (آخرین رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران)گفته بود وقتی آیتالله خمینی خواست از عراق به کشور کویت برود، چون کشور کویت از کشورهای دوست نزدیک انگلستان است، برای اینکه آیتاللهخمینی در همسایگی ایران نتواند علیه دولت ایران تحرکاتی انجام دهد از دولت دوستمان کویت خواستیم که اجازه ورود به آیتالله خمینی را ندهد.
با این همه، امام(ره) با نظر فرزندشان سیداحمد تصمیم به هجرت به فرانسه گرفتند. در آن موقع ایرانیان بدون اخذ روادید میتوانستند به فرانسه بروند. بهگفته گریسیک معاون زیبگنیو برژینسکی رئیس شورای امنیت ملی کاخ سفید هنگامی که آیتالله در مرز کویت و عراق بود، ریچارد کاتم کارشناس امور خاورمیانه و ایران به او تلفن و توصیه کرد تا دولت آمریکا برای رفع مشکل مسافرت آیتالله مداخله کند، ولی گریسیک گفته بود ما مداخله نمیکنیم.
با عدمدخالت صریح ولی تلویحی آمریکا و در تصمیمی شتابزده بهمنظور جدایی امام از امت، امامخمینی(ره) راهی فرانسه میشود. والری ژیسکاردستن درباره چگونگی ورود آیتالله خمینی به پاریس میگوید که ورود آیتالله خمینی به فرانسه غیرمنتظره بود. وی روز شش اکتبر 1978گذرنامه قانونی خود را به مأموران پلیس فرودگاه روآسی مجاور بغداد ارائه کرده بود. آیتالله از سال1966 در عراق به سر میبرد. دولت صدام حسین، به دلایل سیاسی و بهمنظور به حالت عادی درآوردن روابطش با ایران، آیتالله را اخراج کرد. گفته شد وی ابتدا برای عزیمت به الجزایر یا پاریس تردید داشت و سرانجام عازم فرانسه شد.
ساواک پیش از آن با توجه به اقدامات و فعالیتهای امام(ره) علیه شاه، از طریق اداره هشتم خود گزارش داده بود که باید تلاش شود رابطه مردم با آیتالله خمینی قطع شود. در نهایت و با به نتیجه نرسیدن محدودیت امام(ره) سرانجام در دیدار وزرای خارجه ایران و عراق در نیویورک، تصمیم به اخراج امامخمینی(ره) از عراق گرفته شد. امام(ره) 15مهرماه طی پیامی از فرانسه به ملت ایران این مسئله را تأیید کردند و در باب دلایل هجرتشان گفتند که مقامات عراقی به من هشدار دادند که بهدلیل روابطی که با رژیم دارند، نمیتوانند فعالیتهای مرا تحمل کنند. من به آنها پاسخ دادم که اگر شما مسئولیتهایی نسبت به حکومت ایران داشته باشید من هم در برابر اسلام و ملت ایران مسئولم و باید به وظیفه الهی و معنوی خود عمل کنم.
ابتدا دولت فرانسه سعی داشت تا حصر سیاسی و اجتماعی امام در عراق را با حصر رسانهای و فرهنگی توسعه بخشد. چنانکه ماموران کاخ الیزه اظهارنظر صریح ژیسکاردستن رئیسجمهور فرانسه را مبنی بر اجتناب از هرگونه فعالیت سیاسی به امام ابلاغ کردند. امام(ره) در واکنشی تند تصریح کرده بود که اینگونه محدودیتها خلاف ادعای دمکراسی است و اگر او ناگزیر شود تا از این فرودگاه به آن فرودگاه و از این کشور به آن کشور برود باز دست از هدفهایش نخواهد کشید.
این اقدام از سوی کشوری که ادعای آزادی و دمکراسی داشت در عین حال که عجیب جلوه مینمود، بازخورد مذاکرات و توافقات دولت ایران با دولت فرانسه بود. ساواک با فشار بر سازمان اطلاعاتی فرانسه تلاش داشت تا صدای انقلاب از نوفللوشاتو به گوش جهانیان نرسد. چنانکه در آن زمان ساواک به دستور شاه ماهانه کمکهای مالی قابل توجهی را در اختیار سرویس اطلاعاتی فرانسه قرار میداد. فرانسویها نظر مثبت و مساعدی به این کمکها نشان میدادند؛ بهطوری که وقتی در ۲۹ شهریور ۱۳۵۷ شاه بهمنظور واداشتن دولت فرانسه به فشار بر مطبوعات آن کشور برای سانسور رویدادهای انقلاب، دستور قطع کمکها را صادر کرد، بلافاصله کنت دومرانش رئیس سازمان اطلاعاتی فرانسه در ۳۱ شهریور به تهران آمد و توانست شاه را از اجرای این تصمیم منصرف سازد.
کمکهای نقدی بیحد و حصر ساواک به سازمان اطلاعاتی فرانسه از نظر رژیم شاه اهرم مناسبی برای واداشتن پاریس به اجرای نظرات تهران بود. با این همه در روز سوم اقامت امام(ره) در پاریس روزنامه فیگارو بهصورت محرمانه مصاحبهای با امام(ره) انجام داد و روز بعد آن را منتشر کرد. پس از آن لوموند این اقدام را تکرار کرد و روزهای بعد بر میزان گفتوگوها و مصاحبهها و خبرها و گزارشهای مرتبط با امام و انقلاب بهصورت روزانه و در رسانههای دیداری، شنیداری و نوشتاری افزوده شد. این در حالی است که روز ۱۶مهر اداره کل سوم ساواک (اداره امنیت داخلی) نیازهای اطلاعاتی و امنیتی خود را در ۹ بند شامل کنترل تماسها، ارتباطها، دیدارها و ملاقاتها با امام(ره) به اطلاع سرویس اطلاعاتی فرانسه رساند.
با توجه به کمکهای مالی دولت ایران و درخواست آمریکا مبنی بر همکاری فرانسه با دولت وقت ایران، سازمان اطلاعاتی فرانسه روز بعد این موارد را با شنود و کنترل رسانهای امام آغاز کرد. این اقدامات چندان اطمینان خاطری برای تهران به همراه نیاورد؛ چنانکه در ۲۰ مهر تیمسار کاوه معاون اطلاعات خارجی ساواک به همراه دو نفر وارد پاریس شدند. آنان در فرودگاه از جانب سرهنگ لون رئیس واحد عملیاتی سرویس اطلاعاتی فرانسه مورد استقبال قرار گرفتند. کاوه طی سه روز اقامت با همتای فرانسوی خود راجع به راههای کنترل هر چه بیشتر رفتوآمدهای امام، شناسایی ملاقاتکنندگان وی و نشانی خانهها و محلهای اقامت آنها، تلفنهای آنان، موضوع حرکت امام به طرف الجزایر، سوریه، لیبی و... بحث و مذاکره به عمل آورد. روز بعد کنت دومرانش خطاب به کاوه گفت که تصمیم به اخراج امامخمینی از پاریس گرفته است. بهگفته رئیس سازمان اطلاعات فرانسه این تصمیم قرار بود در ۱۷مهر عملی شود، اما با مخالفت سفیر شاه در فرانسه روبهرو شد.
ژیسکاردستن رئیسجمهور فرانسه نیز در خاطرات خود نوشته است که دستور اخراج امام از فرانسه را صادر کرده بود، ولی در آخرین لحظه نمایندگان سیاسی شاه که در آن روزها در نهایت درماندگی قرار داشتند خطر واکنش تند و غیرقابل کنترل مردم را گوشزد کرده و در مورد عواقب آن در ایران و اروپا از خود سلب مسئولیت کرده بودند. دومرانش با طرح این ادعا که امام خمینی با تروریستهای فرانسه و ایتالیا ارتباط دارد طرح ترور امام را پیشنهاد کرد که این پیشنهاد نیز مورد قبول واقع نشد.
به هر حال امام در فرانسه ماندگار شد و مطابق توافقات دو کشور محدودیتهایی را برای امام ایجاد کرده بودند. تخریب رسانهای، پرداخت پول به رسانهها، خرابکاری دستگاههای گیرنده و فرستنده محل اقامت امام و مواردی از این دست تلاش ساواک برای حصر رسانهای امام بود. مراقبتها و محدودیتهای ساواک و سازمان اطلاعات فرانسه برای امامخمینی و اطرافیان ایشان تا هنگام حضورشان در این کشور ادامه داشت. در روزهای پایانی انقلاب، رژیم برای ممانعت از فعالیتهای امام، دست به توطئههای مختلف زد. یکی از این توطئهها پیشنهاد سفر بختیار به پاریس بود.
در بیانیهای که در اخبار ساعت 10شب روز هفتبهمن 1357 پخش شد، شاپور بختیار اعلام کرده بود تا 24ساعت آینده برای دیدار امام به پاریس خواهد رفت و اعلام شد که متن اعلامیه زیر مورد پذیرش امام واقع شده است:
«من بهعنوان یک ایرانی وطندوست که خود را جزء کوچکی از این نهضت و قیام عظیم ملی و اسلامی میدانم و اعتقاد صادقانه دارم که رهبری و زعامت حضرت آیتاللهالعظمی امام خمینی و رأی ایشان میتواند راهگشای مشکلات امروزی، و ضامن ثبات و امنیت کشور گردد، تصمیم گرفتم که ظرف 48ساعت آینده شخصاً به پاریس مسافرت کرده و به زیارت معظملهنایل آیم و با گزارشی از اوضاع خاص کشور و اقدامات خود، ضمن درک فیض، درباره آینده کشور کسب نظر نمایم».
حضرت امام ساعاتی پس از خوانده شدن این اطلاعیه در رادیو و با اطلاع از آن، اطلاعیهای خطاب به روحانیون ایران صادر کردند که متن آن نیز به این صورت است:
«بسمالله الرحمن الرحیم
حضرت حجج اسلام تهران و شهرستانها، دامت برکاتهم
آنچه ذکر شده است که شاپور بختیار را در سمت نخستوزیری من میپذیرم، دروغ است، بلکه تا استعفا نداده است او را نمیپذیرم. چون او را قانونی نمیدانم. حضرات آقایان به ملّت ابلاغ فرمایند که توطئهای در دست اجراست و از این امور جاریه گول نخورند. من با بختیار تفاهمی نکردهام و آنچه سابق گفته است که گفتوگو بین من و او بوده دروغ محض است. ملت باید موضع خود را حفظ بکند و مراقب توطئهها باشد.
والسلام علیکم و رحمتالله و برکاته
روحالله الموسوی الخمینی»
اقدام برای دوری امام از مردم در عمل، اشتباه محاسبه رژیم را نشان داد و این اقدام عملا امام(ره) و انقلاب را در کانون رسانهها قرار داد؛ چنانکه پارسونز نیز بر این باور بود که آیتالله خمینی با انتقال به پاریس از تمام امکانات ارتباطی برخوردار شد و در حقیقت منبری در اختیار گرفت که تمام جهانیان مخاطب آن بودند. ورود و اقامت 116روزه امام(ره) در پاریس دگرگونی عجیب و عمیقی در گفتمان انقلاب اسلامی پدید آورد. گسترش جغرافیای رسانهای انقلاب در وسعت جهان سبب شد تا پیام خیزش عمومی ایران اسلامی جهانی شود.